کد مطلب:314394 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:189

خرجی ام تمام شد
2. كرامت دوم: از قول والدم حضرت آیت الله حاجی سید محمد بزرگ. مرحوم پدر ما در حوزه علمیه مشهد مقدس طلبه بوده كه محدث قمی (مرحوم حاجی شیخ عباس قمی) صاحب مفاتیح الجنان و مرحوم شیخ علی اكبر نهاوندی صاحب كتاب جنتان مدهامتان در مشهد از علمای بزرگ آن دوره بوده اند. از سادات اهل علم بلخاب مقیم مشهد، از فامیل های ابوی چند نفر بوده اند؛ از جمله حاجی سید عبدالله تخشاری كه مردی عالم و مجتهد بوده است. نقل كرده كه با كاروان شتر و اسب و قاطر و الاغ از مشهد راهی كربلای معلی شدیم. بعد از تشرف به زیارت حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام و سایر شهدای كربلا پول خرجی ام تمام شد. سخت پریشان احوال شدم، داخل صحن حرم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام شدم. صحن پر از زوار بود. در بین صحن مداحی تبر زین دست گرفته قدم زنان بین مجلس با آواز بلند اشعار مدح و ثنا می خواند. مداحان در پایان جلسه ی مداحی مصیبت می خوانند. سید عبدالله می گوید: در حین روضه ی مداح حالی پیدا شد و همه صداهایشان به گریه بلند شد. تمام كفشداری های اطراف حرم را گشتم، از هر كس پرسیدم كه چنین شخصی قد بلند و شمایل وقت مداحی می خواند، این جا ایستاده بود كجا رفت؟ به من می گفتند: ما شخصی كه شما می گویید ندیدیم. از كربلا تا مشهد هر چه خرج می كردم هیچ از پول هایم كم نمی شد. در مشهد هم نان و برنج و گوشت و میوه و چای و قند برای مخارج خانه می خریدیم اصلا پول كم نمی شد. بشر طاقت راحتی را هم ندارد، سید عبادالله سر و كرامت آقا ماه بنی هاشم را برای رفقایش نقل می كند پارچه ی سبزی بر سرش بود. سید عبادالله می گوید: چشمم جوانی را دید با قامت بلند، یك ذراع سر و گردنش بلندتر از بقیه ی مردم، كنار كفشداری حرم پشت به حرم رو به قبله ایستاده، وقت روضه خوانی تبسم می كند سید عبادالله می گوید: به ذهنم گذشت كه این سید با این شأنیت، احترام روضه را باید بیش از دیگران حفظ كند، نباید وقت مصیبت تبسم و خوشحالی نماید. روضه كه تمام شد یك بار دیدم نزدیك من رسیده یك مشت پول به دستش، اسم مرا گفت: سید عبادالله و اسم پدر مرا نیز به زبان آورد و گفت: خرجی شما تمام شده، نگران نباش، این پول ها را خرج كن، پول ها را به دامنم ریخت.



[ صفحه 317]